دیروز رفته بودم چشم پزشکی، مطب خیلی شلوغ بود ماهم مجبور بودیم بشینیم تا خانم دکتر تشریف بیاره بهر حال الان دیگه دکترا دیگران رو آدم حساب نمیکنن لعنت به من و امثال من که میتونستیم این زیست شناسی رو تابستونا بخونیم و امتحان بدیم و پزشکی قبول شیم مثل همه دوستامون که این کار رو کردن و الان ده برابر ما مثلاً مهندسا در آمد دارن بگذریم...یه خانم با بچش اومده بود مطب چون چشم بچه عفونت کرده بود اینقدر ما منتظر تشریف فرمایی خانم دکتر شدیم که دیگه قاطی کرده بودم ،حوصله ام سر رفته بود و به خودم ناسزا میگفتم وقتی هم که منشی گفت فلانی،، دکتر اومد تو برو داخل من اصلاً فکر نکردم که نوبتم رو به اون خانم بدم که بچش بی تابی میکرد...الان ناراحتم ولی تو اون موقعیت فقط عصبی بودم میخوام بگم موقعیت هاست که آدما رو به عکس العمل وادار میکنه این موارد خیلی تکرار میشه و کم کم عادی شده و دیگه ضد ارزش نیست