همیشه تو زندگیم دغدغه نوشتن داشتم،چیزایی که دوروورم میدیدم و مسائلی رو که میشنیدم رو تجزیه و تحلیل میکردم و تو یه سر رسید مینوشتم دوران دبیرستان دقیقاً یادمه ،هنوز دست نوشته هام رو دارم شاید قلمم خیلی قوی نباشه ولی واقعاً این کلمات تو قلبم پردازش میشه و به رشته تحریر در میاد مسائل زیادی تو زندگی همه ما هست که میشه ازش یه کتاب نوشت کاش یه نمایشنامه نویس ساده بودم شهر من بزرگان زیادی رو تو ادبیات تحویل اجتماع داده استاد هوشنگ ابتهاج،استاد اکبر رادی،استاد شیون فومنی...کاش تو محضر این اساتید میتونستم کسب فیض کنم و حرفای دلم رو زیباتر بزنم بهر حال ...
در اندرون من خسته دل ندانم چیست که من خموشم و او در فغان و در غوغاست