سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همای اوج سعادت

ندارد درد ما درمان دریغا ----- بماندم بی سرو سامان دریغا 

در این حیرت فلک ها نیز دیری است----- که میگردند سرگردان دریغا 

رهی بس دور میبینم در این ره----- نه سر پیدا و نه پایان دریغا 

چو نه جانان بخواهد ماند و نه جان----- ز جان دردا و از جانان دریغا 

پس از وصلی که همچون یاد بگذشت ----- در آمد این غم هجران دریغا  


ارسال شده در توسط ایمان همایی