سفارش تبلیغ
صبا ویژن

همای اوج سعادت

 

ملال ابرها و آسمان بسته و اتاق سرذ

تمام روزهای ماه را

فسرده می نماید و خراب می کند

و من به یادت ای دیار روشنی

کنار این دریچه ها

دلم هوای آفتاب می کند

.

خوشا به آب و آسمان آبی ات

به کوه های سر بلند به دره های سایه دار

زمین پیر پایدار

هوای توست در سرم

اگرچه این سمند عمر

به سوی دیگری شتاب می کند

دلم هوای آفتاب می کند

.

نه آشنا نه همدمی

نه شانه ای ز دوستی که سر نهی بر آن دمی

تویی و رنج و بیم تو

تویی و بی پناهی عظیم تو

.

چراغ مرد خسته را

کسی نمی فروزد از حضور خویش

کسش به نام و نامه و پیام

نوازشی نمی دهد

اگرچه اشک نیم شب

گهی ثواب می کند

.

اگرچه بر دریچه ام در آستان صبح

هنوز هم ملال ابر بال می کشد

ولی من ای دیار روشنی

دلم چو شامگاه توست

به سینه ام اجاق شعله خوان توست

نگفتمت؟

دلم هوای آفتاب می کند...

 

 


ارسال شده در توسط ایمان همایی