سال 70 هیچ وقت یادم نمیره وقتی اولین بار سردر دانشگاه امیرکبیر رو دیدم ، اواخر شهریور ماه بود که به دانشگاه دعوت شدیم تا به اردوی دسته جمعی بریم و هم رشته ای هامونو بهتر بشناسیم رفتیم اردوگاه با هنر، یادش بخیرشاید واسه اولین بار بود که بصورت جدی وارد یه محیط دسته جمعی شدم همش منتظر بودم اردو تموم شه تا به خونه برگردم ، همش احساس تنهایی و ترس میکردم این قسمت زندگی برای هر جوون میتونه تعیین کننده باشه برخورد خونواده خیلی مهمه ،اینکه به بچه بفهمونن باید مبارزه کنه و براش دلسوزی بیجانکنن البته یه چیزی بگم الان که خودم بابا شدم میفهمم چقدر سخته ! ولی شدنیه لحظه ای که بچه احساس بکنه خودش باید بجنگه و با مشکلاتش روبرو بشه خیلی حساسه نیاز به کمک داره ، کمک روحی ،اون بچه هایی که از روستاهای دور افتاده اومده بودن بنظر قویتر میرسیدن و قدر این موقعیت جدیدشونو بهتر میفهمیدن ،خیلی از این بچه ها الان موفقتر هستن، آه کاشکی یه نویسنده بودم یا کارگردان ،دوست دارم یه کاری کنم این مطالبی رو که از نزدیک حس کردم با رعایت نکات علمی به دوستام منتقل کنم و به پدر و مادرا هم یه چیزایی بگم با این زبون الکن آخه آینده دست جووناست و هیچ چیزی مهمتر از وقت گذاشتن برای اونا نیست کاشکی آموزش و پرورش برای بچه ها تو این زمینه تلاش بیشتری بکنه و برای بچه ها کلاسای عملی بذاره ، به جای حفظ کردن مطالب از بچه ها بخواد تو محیط دسته جمعی درس ارائه بدن باصطلاح کنفرانس بدن و خیلی کارای دیگه برای آماده سازی اونا برای شروع زندگی اجتماعی باید انجام بشه
خیام اگر ز باده مستی خوش باش
با لاله رخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است
انگار که نیستی چو هستی خوش باش
شاید ما ایرونی ها عادت کردیم از گذشته به نیکی یاد کنیم و به آینده خیلی اعتماد نداشته باشیم ولی خوبه از گذشته درس گرفت و به آینده امید داشت و محکم تر قدم برداشت ، خسرو شکیبایی یکی از اون کساییه که همیشه باید به یادش بود و ازش درس گرفت خسرو در سینمای این مملکت همیشه ماندگار است. فیلم هامون رو همه بخاطر داریم خسرو شکیبایی درخشید و واقعاً خوش درخشید ،چنان تو قالب نقشش فرو رفته بود که نمیشه هیچ نقصی ازش گرفت ، شاید به جرات بشه گفت این بازی دیگه تکرار نشدنیه من همه فیلماشو دیدم ولی هامون یه چیز دیگه ست یادش گرامی من یه تعبیر از خسرو دارم اون مثل آب زلال بود و تو هر ظرفی (بخونید نقش)که قرارش میدادن اون شکلو به خودش میگرفت امیدوارم بتونم تو این وبلاگ یادی از هنرمندان عزیز این مرز و بوم بکنم و هیچ کس رو از قلم نندازم شما هم کمکم کنین
داشتم به سخنان و جملات زیبای بزرگان نگاه میکردم به این جمله از پابلو نرودا برخوردم که میگه هیچ شعری شاعر ندارد ،هر خواننده ی شعری شاعر آن لحظه شعر است !بنظرم جمله بسیار زیبایی گفته و به احساس و عشق آدما بسیار اهمیت داده هیچ دقت کردین ما شرقی ها چقدر احساساتی هستیم؟باور کنیم اگه اینهمه وقت که برای عشق و شعر وعرفان میگذاریم برای پیشرفت تکنولوژی مصرف میکردیم چقدر بالاتر از این حرفا بودیم؟ولی من این افکارو احساسات رو دوست دارم بهم آرامش میده هروقت کتاب حافظ رو باز میکنم یا به اشعار باباطاهر میرسم و یا به هر هنر دیگه ای که بهش علاقه دارم میپردازم ... آروم میشم ،وقتی فیلم مادر علی حاتمی رو میبینم به هنر ایرانی بیشتر پی میبرم این هنرهاست که به فرهنگ شرقی اصالت داده و هوش سرشار مارو نشون میده،ولی باید سعی کنیم فقط به این مسائل نپردازیم به نوعی روحمون رو صیقل بدیم و به پیشرفت هم فکر کنیم وگرنه عقب میفتیم. این چیزیه که میخوام بگم راستی جمله بالارو که نقل و قول کردم مصداق دستگاههای ایرونی و ردیفهای آوازیه ماست چون یه شعر رو با ردیفها و دستگاههای مختلف اجرا میکنیم و خودمون در اون لحظه میشیم شاعر اون شعر چه زیبا!
دوبله هنر هشتم است،وقتی خیلی کوچیک بودم با مادرم سینما میرفتم اون موقع فیلمای روی پرده اغلب خارجی بود با دوبله، من با سن کمم همیشه واسم جای سوال بود که چرا صدا با لب بازیگرا یکی نیست از همه سوال میکردم و اینقدر بچه بودم که معنی دوبله رو نمیفهمیدم شاید این اولین چالش من تو مقوله هنر بود حالا که به سی سال پیش و این خاطراتم فکر میکنم میفهمم که دوبله چقدر مهم بود و الان به رکود عجیبی رسیده اگه به دوران طلایی دوبله ایران نگاه کنیم بسیاری از فیلمای خارجی و فیلما وسریالهای ایرانی بخاطر گویندگان بزرگ معروف شدن اساتیدی که اگه بخوایم بهشون بپردازیم باید وقت زیادی صرف کنیم فقط میخواستم تو وبلاگم ازشون تشکر کنم و چند خط به عشق اونا بنویسم بعضی از این اساتید به تنهایی میتونن یه فیلمو دوبله کنن باورتون میشه؟تو یادداشتهای بعدیم واستون بیشتر مینویسم چون به دوبله خیلی کم پرداخته شده و این بی انصافیه
الان اینقدر دنیای مجازی گسترده شده که وقتی یه کلمه تو گوگل میزنی هزاران مطلب بهت میده ،احساس میکنم نمیخوام تکراری بنویسم شاید تکرار مکررات باعث بشه دوستای عزیز خسته بشن باید و باید دنبال تنوع باشیم و از تکرار خودمون بپرهیزیم خیلی دوست دارم تجربیات همدیگرو بخونیم و درس بگیریم گاهی اوقات حرفای پدر و مادرا برای جوونا سنگینه،تکراریه اگه راستشو بخواین من فکر میکنم که نصیحت دیگه زیاد گوش شنوا نداره بهتره بحث کنیم و تجربیات زندگیمونو واسه هم بگیم ،واسه همینه که دست و پا شکسته خودم تو وبلاگم شروع کردم و سعی کردم از خاطراتم بگم، شروع زندگی اجتماعی مثل دانشگاه یا سربازی... خیلی مهمه واسه همینه که میگم باید قدر اونو بدونیم و از لحظه لحظه اون استفاده ببریم ،ما جوونا حرف همدیگرو بهتر میفهمیم و باید بهم کمک کنیم تا کمتر دچار مشکل بشیم و بدونیم که همه چیز را همگان دانند
«مشکل من این است که نمیتوانم منظورم را بیان کنم شما باید 50 سال با من زندگی کنید تا احساس کنید من چه میگویم».
«من خیلی خوش شانس بودم، افرادی مانند کاپولا فیلم میسازند و من این اقبال را پیدا میکنم».
«من خیلی خجالتی بودم اما تنها نور صحنه مرا وادار کرد تا بر این ضعفم غلبه کنم».
یادی از این دیالوگ زیبای علی حاتمی
استاد کمال الملک به استاد بافنده فرش تو فیلم کمال الملک میگه:
استاد تویی،هنر این فرشه،شاهکاره،دریغ همه عمر یک نظر به زیر پا نینداختم
امروزه هر کتابی رو که باز میکنیم یا تو هر سایتی میریم راجع به نحوه زندگی،آرامش در زندگی، نکات روانشناسی .... مطالبی رو مطرح میکنن جلد کتابی رو میدیدم نوشته بود آرامش در 6 هفته ،تعجب کردم اصلاً مگه معادله ریاضی داریم حل میکنیم؟زندگی فاکتورهای خاص خودشو داره باید با مردم بود از هر کی یه چیزی یاد گرفت تو مطالب قبلی گفتم دانشگاه خیلی مهمه اینجا هم میگم اولین جایی که میشه یاد گرفت اونجاست من فکر میکنم تربیت خانواده مهمه ولی انسان تو مبارزه میتونه خیلی چیزارو یاد بگیره ، عجیبه حدود 6 میلیارد آدم روی زمین داریم ولی هر کی نسخه خاص خودشو تو زندگی داره چقدر خداوند بزرگه این شاهکار خلقته ، وقتی من وارد دانشگاه شدم به این چیزا فکر نمیکردم فقط منتظر آخر هفته بودم تا به خونه برگردم ،اگه فیلم ساز بودم یه فیلم واسه جوونا میساختم و به پدر مادرا میگفتم دلسوزی های بیخودی برای بچه ها اونارو ضعیف میکنه باید به بچه ها یاد داد مبارزه کردنو،قهر نکردنو،درس گرفتنو،توکل کردنو.....با چاشنی عشق ، عزیزم به بالای قله برو صعود کن مادر و پدر پشتت هستن و هواتو دارن ، نه نگو که خودشون جلو افتادن و تورو رو با طناب به خودشون بستن اینطوری بچه کوهنورد نمیشه ، جوون باید جوووون باشه
اگر کسی ترا آنطور که میخواهی دوست ندارد به این معنی نیست که تو را با تمام وجودش دوست ندارد. گارسیا مارکز
آنان که از خود عشق ساطع می کنند با عشق زندگی می کنند و با عشق نیز نفس می کشند ، دیگران را به سمت خود می کشانند . باربارا دی آنجلیس